loading...

آئین مستان

متن مداحی شهادت حضرت رقیه,متن مداحی شب سوم محرم,مداحی شهادت حضرت رقیه,مداحی شب سوم محرم,دانلود مداحی شهادت حضرت رقیه,دانلود مداحی شب سوم محرم,شب سوم محرم,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1750 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3822 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 582 زمان : نظرات (0)

حاج حسین سازور

 

السلام علیک یامولای یااباعبدالله،السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین

اللهم ارنی الطلعة الرشیده والغرة الحمیده

عاشقانت میفروشن عشق راغم میخرند

دل به پای روضه میریزن ماتم میخرند

بازهم شیرحلال مادران تاثیرکرد

بچه هادارند ازبازارپرچم میخرند

ای قربون این حسین جان گفتنت،شب سومه، مثل خاروخس دراین سیل به راه افتاده ای

بازدرهم آمدیمو بازدرهم میخرند

یه نفرازشمارو بخرن همه روخریدن همه فیض میبرن،شب سومته ارباب بی کفن شب سومته آقاجانم

ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف

بیشتر ازماه های دیگر ماه محرم میخرند

اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته

ورنه جای دیگری عرضه کنیم کم میخرند

گریه فقط برای توارزش داره ای حسین ای حسین ای حسین... امام رضا فرمود: یابن شبیب بر هرچه خواستی گریه کنی فقط برای حسین گریه کنی به خودآقام قسم من توی این سن وسالم لذتی بالاتر از گریه برحسین ندیدم به زهرا راست میگم...

اشک مااینجافقط اینقدرقیمت یافته

ورنه جای دیگری عرضه کنیم کم میخرند

تاتو را داریم مابالاترین عالمیم

بچه های ما دراین خانه ماتم میخرند

این طرف گریان شدیم و آن طرف آبادشد

اشک کالاییست که درهردو عالم میخرند

مطمئنا روضه ای یاگریه ای درکارهست

هرکجابسیاری ازفرزند آدم میخرند

عده ای دم میدهند و عده ای دم میزنند

پنج تن  هم این وسط دارند از دم میخرند...

یا ابتا خودم سنگ تو به سینه می زنم
یا ابتا ببین پاره پاره شد پیرُهنم
یا ابتا نمانده یک جای سالم روتنم
قابله بافتن نیست دیگه موهام
آخ،دیگه خوشگل نیست طاق ابروهام
من تورو می خوام ....
میروعلمدارسپاهت کجاست ای باباجون
گوشه ویرانه مگه جای ماست ای باباجون
کاش میومدباهات داداش اکبرم ای باباجون
پس می گرفت زشامیا معجرم ای باباجون
ای باباجون زدنیاسیرم
ای باباجون زبون میگیرم
ای باباجون نیای میمیرم
یا ابتاشبی که جا موندم من ازقافله
یا ابتا منو پیدا کرد زجر بی حوصله
یا ابتا شده بعداز اون پاها پر آپله
بچه های شام خیلی نامردن
هرکجادیدن مسخرم کردن
دست و پاگیرِ اینا بودن بده ای باباجون
هرکی رسیده منو سیلی زده ای باباجون
به چشم یک کنیز نگام می کنند

دانلود بخش اول

روضه شهادت حضرت رقیه (س) - عاشقانت میفروشن عشق راغم میخرند - حاج حسین سازور

دانلود بخش ذوم

روضه شهادت حضرت رقیه (س) - عاشقانت میفروشن عشق راغم میخرند - حاج حسین سازور

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1006 زمان : نظرات (0)

حاج سعید حدادیان

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ و عــجّل فَرَجـَـهُم و اَهلِک أعدآئهــم،لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّبِالله العَلی العَظیمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر.أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِبحق سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا رُقَیِّه خاتون وَ بالْحُجَة ِ اِلهی اَلْعَفو، اَلْعَفو ، اَلْعَفو... باالحُسَین اِلهی اَلْعَفو. اَلْعَفو ، اَلْعَفو...

 من یک گل و صد بهار دارم/ گل زخم زنیش خار دارم

هم روی خزان زجور پاییز/ هم موی ِ زخون نگار دارم

در خاک خرابه آرمیده/ در قلب همه مزار دارم

یک کرببلا قیام با خود/ صد کوفه به شام ِ تار دارم

هم اشک فراق در دو دیده/ هم دامن وصل ِ یار دارم

هم رأس پدر به روی سینه/ هم سینه ی داغدار دارم

با ناله ی از جگر کشیده/ شمشیر نه ذوالفقار دارم

هر چند که کودک ِ حسینم/ رزمنده ی کوچک ِ حسینم

از سنگ و سنان و تازیانه/ سر تا قدمم پر از نشانه

ای نسل تمام روزگاران/ فریاد زگردش زمانه

دیدید که در خرابه جان داد/ طفلی که نداشت آشیانه

کی دیده که طفل بی پدر را/ سیلی بزنند ظالمانه

عباس کجاست تا نشاند/  یک بار دگر به شانه

گریه به حسین اجر دارد/ اجرم شده بود تازیانه

یه وقت یه مرد تازیانه میخوره،پَر این تازیانه میگیره این پیکر رو،لگد که به در اون نانجیب زد، فاطمه پشت در، در رو پهلو شکست، اومد تو خونه چند جور زده،یه لگد به تخت سینه زد، نوشته اند محسن کشته شد،چنان سیلی به صورت زد،نوشته اند سفیدی چشم سرخ شد،اما میگن تازیانه که زد، تازیانه دور بازو پیچید،یه دور،دو دور، نیومد این تازیانه رو باز کنه،تاریانه رو کشید،پوست و گوشت کشیده شد، حالا اگه بچه ی سه ساله تازیانه بخوره،تازیانه می پیچه تو بدنش، با من و تو فرق میکنه

ای نسل جوان که اشک بارید/ زین پیر ِ سه ساله یاد آرید

میخواست پاشه زانوها میلرزید می افتاد، می خواست دست به دیوار بگیره دست ها جون نداشت، بمیرم براش.بذار حماسی بخونم:

هر چند سه ساله، بچه شیرم/ دوران فراق کرده پیرم

با پیکر تازیانه خورده/ هفتاد شهید را سفیرم

کی گفته که من اسیر شامم؟/ والله به هر دلی امیرم

من یاس کبود ِ باغ ِ عشقم/ پیداست زچهره ی منیرم

از روز نخست عهد بستم/ در پای سر پدر بمیرم

این است تمام آرزویم/ یک بوسه از آن گلو بگیرم

کی گفته که من گرسنه هستم؟/ والله قسم زعمر سیرم

هرچند سرم به روی خشت است/ ویرانه ی کوچکم بهشت است

از کدوم مصیبتش بگم؟ حالا سر بریده مهمون دختر شده

پیش خدا تو  سر بلندی/ دختر ناز و سر بزیرم

حالا که اومدم چه جوری/ دخترم و بغل بگیرم

رقیه بابا رو نگاه کن/ چی شده صورتت کبوده

آخه تو که فدک نداشتی/ آخه گناه تو چی بوده

عروسکم گل سرت کو؟/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

گوشواره ها و معجرت کو؟/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

تو صورتت یه جای دست ِ/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

تو هم که دندونت شکسته/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

از آسمون به جای بارون/ کرببلا داره می باره

بچه ای که باباشو کشتند/ دیگه کتک زدن نداره

اون شبی که گم شده بودم/ دنبال من اومد یه نامرد

یه جوری سیلی زد به گوشم/ که زیر چشم من ورم کرد

اومدی اما خیلی دیر ِ/ بابا حسین،بابا حسین،بابا حسین

دختر تو داره می میره/ بابا حسین،بابا حسین،بابا حسین

جای غذا کتک می خوردم/ بابا حسین،بابا حسین،بابا حسین

عمه اگه نبود می میردم/ بابا حسین،بابا حسین،بابا حسین

سلام عزیز ِ جون ِ بابا/ دختر ِ مهربون ِ بابا

تموم دردای دلت رو/ از تو چشات می خونه بابا

خرابه بی شمع و چراغه/ تو دلامون یه دنیا داغه

می دیدمت با دست بسته/ می افتی هی از روی ناقه

وقتی سرم تو بزم می بود/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

نوازشت با کعب نی بود/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

به یاد مجلس ِ یزیدی/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

چه حرفای بدی شنیدی/ رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان

دلم گرفته از زمونه/ الهی دخترت نمونه

گمون کنم شکاف ِ روی ِ/ لب تو جای خیزرونه

که گفته ما خارجی هستیم؟/ کی گفته دخترت کنیزه؟

دیدم داره یزید می خنده/ روی لبت شراب می ریزه

مگه یادم می ره روی لبت شراب می ریختند

تو دعوای یزید و هنده، سر از دست هند افتاد رو زمین، چرخید،چرخید، دیدن ربابم یه ذره اومد جلو، دید شلوغ شده سر رو بلند کرد،آفای من،روز عاشورا من از زینب خجالت کشیدم،روم نشد بیام دستت رو ببوسم،دیدم زینب داره دق میکنه،اگه خوب باهات وداع نکنه،این اُسرا بیکس میشن، من عقب ایستادم،اما حالا مزدم رو حضرت زهرا داد،گفتم:خدایا به حق مادرش حضرت زهرا،من عروس فاطمه ام،من عروس پیغمبرم،حسین داره میره،نشد پیشونیش رو ببوسم،یه کاری کن من سر پسر پیغمبر رو ببوسم،حالا خودت اومدی حسین جان،سر رو بغل کرد

از ناله ی اهل حرم ریخته به هم بزم شراب

سرت که افتاد از تو  تشت اومد تو آغوش رباب

رقیه دید اومد جلو،گفت:بلکه منم سر بابامو بغل کنم،دید اومدن،یزید اشاره کرد،یه نفر اومد،موهای حسین رو  گرفت، از تو دست رباب کشید،آورد گذاشت جلوی یزید،اینجا داشت می زد،یهودی گفت:نزن،مسیحی گفت:نزن،مجوس گفت:نزن،زید بن ارقم گفت:نزن، خودم دیدم این لب ها رو پیغمبر می بوسید،نزن،یزید کینه ی خاندانی داشت با حسین، همه که رفتند سر رو برد، برد پای تخت،گفت:حالا کی می خواد بگه نزنم؟ میدونی چی شد؟ رقیه از خواب  پا شد. بچه می فهمه بابا رو دارند چوب می زنند،اویس قرن،تو یمن بود،دندون پیغمبر توی اُحد شکست،دندون اویس تو یمن شکسته شد،بچه تو خرابه دید لبش داره درد میگیره،صورتش درد می گیره،چشمش درد می گیره،چرا اینجوریه؟نکنه بابامو دارن می زنند،الان یه سر و صدایی راه بیاندازم،نمیذارم بزنند،دروغ ِ میگن:یزید خواب بوده،یزید با این سر بریده کار داشت،خواب بوده یزید؟یا مست بوده،یزید همچین که داشت چوب می زد به سر حسین،شنید از تو خرابه همه دارند صدا می زنند حسین،دوباره زد،دید دوباره همه تو خرابه میگن: حسین. گفت:چه خبر شده؟گفتند:این دختر بیا ببین چه انقلابی به پا کرده،گفت:چی می خواد؟گفتند:میگه بابامو می خوام،قهقهه زد،بابا،بابا می خواد، من نبودم کربلا جون دادن ها رو ببینم،تا تو شام ازاینها کشته نگیرم،رها نمیکنم،یه بابایی نشونش بدم،چه کنیم امیر؟گفت:بردارید ببرید. چی رو؟همین سر رو.سری که روز چندتا چوب خورد،بازم می شد شناخت،اما وقتی یزید برد تو اتاق خودش،تو زندگی خودش،یه کاری کرد با این سر،دیگه نمی شد شناخت. بچه گفت:اینه بابام؟اگه گفتید از کی یاد گرفته بود؟گودال اومد دید عمه میگه:تویی حسین من؟... سکینه اومد رقیه رو تکون داد،خواهر،حرف بزن خواهر... میگن اگه کلسیم به بدن نرسه،بچه های کوچیک ریسه میرن،یعنی اگه گریه بکنه خطرناک ِ،بچه کوچیک اگه دیدی ریسه میره،باید هی فوت کنی تو صورتش،یه ذره هوا به ریه برسه،سوء تغذیه باعث ریسه رفتن میشه،بچه میخواد نفس رو برگردونه نمیشه،سیاه میشه،کبود میشه،یه دفعه جون میده،نمیدونم ریسه رفت جون داد؟نمی دونم دید لب ها هیچ چیز ازش نمونده ریخت به هم،چون تو مدینه میگفتند:امام حسن از همه زیباتر ِ،معاویه خیلی بهش بر می خورد؛گفت:یه زهری میدم صورت برگرده، این نباید خوشکل بمونه،زهری دادن صورت سبز شد،یزید هم گفت:میگن:حسین زیباترین صورت رو داره،یه صورتی براش بسازم،یه صورتی درست کنم،حالا سر وقتی رسید به شام هیچ چیز ازش نمونده بود،خواستند ببرن برا یزید یکی گفت:این شناسایی نمیشه،یکی گفت:من درستش میکنم،ابرو ها رو وصله کشید، این مژه ها رو سرمه کشید،خلاصه سر رو تمیز کرد،اما برا رقیه آوردند هیچ چیز ازش نمونده بود،بعضی میگن:اینقدر رقیه زد تو لب های خودش... می دونی چرا یه عمر سینه میزنی؟ رقیه لب بابارو دید زد توی لب خودش،اما ما از اون روزی که این میخ به سینه مادرمون زهرا فشار آورد،داغ اونه که سینه می زنیم،بعد نیزه ای که به سینه حسین زدند،ما برای اینه که سینه می زنیم،بلند صدا بزن حسین....

 روضه شهادت حضرت رقیه (س) - من یک گل و صد بهار دارم - حاج سعید حدادیان

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1037 زمان : نظرات (0)

دکتر میثم مطیعی

 

یا در فراق کرب و بلا میکشی مرا
یا با غم امام رضا میکشی مرا
بالای سر اگر نکشیم بدون شک
پایین پای خود به خدا میکشی مرا...
آقا یه سوال دارم:آقا اربعین کربلا مارو میبری یا نه؟!
باید به امام رضا بگم...باید به امام رضا بگم...یا امام رضا اربعین کربلا میخوام...
حالا تمام دغدغه ام این شده حسین
این اربعین کرب و بلا میبری مرا؟!
پایین پا و روی تل و پیش قتلگاه
در کربلای خویش سه جا میکشی مرا..
حسین جان...آقا...
بیمار روضه ات منم ای بهترین طبیب
اما تو در  ازای شفا میکشی مرا
بیا نگار آشنا...شب غمم سحر نما...
مرا به نوکری خود،شها تو مفتخر نما
میکشی مرا حسین
حا،سین و یا و نون مقطع به وقت ذکر
با اسم خود هجا به هجا میکشی مرا...
یه چیزی رو آروم بگم:آخه خواهرش صدا زد"هذا حسین مقطع الاعضا"
 
حسین...حسین جان...حسین جان...
در بین اسم های خودت آخرش حسین
با اسم سید الشهدا میکشی مرا...
دائم مرا به روضه ی گودال میبری
یا میکشی به روضه و یا میکشی مرا...
حسین جان...

عبدالرحمن بن علی بن جوزی در بستان الواعظین نوشته"إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ"وقتی میخواستند بکشنش آب طلب کرد،جگرم میسوزه...اینا مقدمه ی روضه حضرت رقیه هست"فَمُنِعَ مِنهُ" ولی بهش آب ندادن"وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ"با زبون تشنه کشتنش...الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا...آقامونو کشتن...دیگه چکار کردند؟ "وذُبِحَ ذَبحا" یه جوری سرشو بریدن.."وسُبِیَت حَرَمُهُ "خانوادشو به اسیری بردن...دست زن و بچشو بستن...چه جوری بردن اسیری؟! "وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ " سراشون برهنه بود..."عَلَى الاُكُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ"مرکبا بدون جهاز و پالان بود..اگه مرکب جهاز نداشته باشه بدنو خورد میکنه "حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ"کاروان وارد دمشق شد "ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ "

 سری به نیزه بلند است در برابر زینب

خدا کند که نباشد سر برادر زینب...

"إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ " اگر یکی از زن ها و بچه ها سر رو نگاه میکرد..."ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ" این قدر با تازیانه میزدنش...یه چیزی از زبان رقیه بگم:

بابا...به سنگ قبر من بی گناه بنویسید

اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست

خدا نکنه یه بچه تازیانه بخوره بیفته،همه می افتند...بابا ما رو میزدند...بابا وقتی سرتو میدیدیم ما رو میزدند...

به تازیانه و دشنام و سنگ و زخم زبان

به شهر شام شد از عترت تو استقبال

دوچشم باز تو میگفت:شامیان نزنید

کنار نیزه ی من تازیانه بر اطفال

یه سوال دارم:گفتی تازیانه،گفتی سنگ، گفتی دشنام،گفتی زخم زبان...کار دیگه ای هم میکردند یا نه؟! روایت میگه:"ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ" اهل ذمه داخل بازار دمشق به صورتاشون آب دهان می انداختند...ای وای....

بس که بر آل علی بیداد کرد

ماجرای کربلا از یاد رفت

بابا بابا بابا...

راستی از سر بازار خبر داری که؟!

هر کسی خواست به ما چشم تماشا انداخت...

موهامو کسی ندیده بود...صورتمو کسی ندیده بود ...من بقیشو میگم...اینا رسیدن

"حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ" کنار کاخ یزید کاروان رو نگه داشتن...اون نامرد یه دستوری داد "فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ" دستور داد سر آقا رو جلو دارالاماره آویزون کنند"وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ" همه زن و بچه گرد سر بودند.. "ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ "نگهبونا رو گذاشت"وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِیَةٌ فَالِطموها" اگه یکی از این زن ها گریه کرد به صورتش چنان سیلی بزن...دوباره مسیر روضه عوض شد...من اینجا یه حرف بزنم...من دوتا علی میشناسم کتک خوردن و جسارت به ناموسشون رو دیدند...اما یا امیرالمومنین منو ببخش...شما فقط مدینه دیدی، زین العابدین هم کربلا دید هم شام دید به علاوه جسارت به زن و بچش دید،عمشو میزنند،خواهراشو میزنند...یا امیرالمومنین فقط دستت بسته بود اما پسرت زین العابدین غل و زنجیر جامعه به گردنش بود..هم پاش بسته بود،هم دستش...یا امیرالمومنین شما آسیب جسمی ندیدی آخه همه بلاها رو زهرا به جون خرید...صدا زد" یا ابالحسن روحی لروحک الفداءو نفسی لنفسک الوقاء..."

کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولی

شادمانم که سر مویی کم از مولا نشد...

اما پسرت زین العابدین گردنش زخمی بود،کف پاش خونین بود..."فَظَلَلنَ " اینا موندن"ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ "کنار سر ماندند،نه ساعت در روز سر آویزان بود... "وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها" میگه یه وقت دختر امیرالمومنین سر بلند کرد"فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام" سر را مشاهده کرد" فَبَكَت"شروع کرد گریه کردن...بعدشم شروع کرد با پیغمبر حرف زدن..." وقالَت : یا جَدّاه ـ تُریدُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ـ هذا رَأسُ حَبیبِكَ الحُسَینِ مَصلوبٌ " یا رسول الله ببین سر حبیبت حسین رو آویزان کردن.."وبَكَت " شروع کرد گریه کردن"فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ " یه نامرد دستش رو بلند کرد"ولَطَمَها لَطمَةً" یه سیلی به صورت این بی بی زد "حَصَرَ وَجهَها" به همه ی صورتش آسیب زد..

حالا حرف من اینه...شب رقیه هست...بی بی قربونت برم با اون سن وسال اونطور آسیب دیدی،صورت رقیه چه بلایی سرش اومد؟! بابا

سیلی نخورده نیست کسی درمیان ما

اما چگونه با تو بگویم چگونه ام؟!

دست عدو بزرگتر از صورت من است

یک ضربه زد،گذاشت اثر بر دوگونه ام

شاعره ی مجاهده ی بحرینی برای من ماجرای دستگیری و شکنجه هاشو به دست آل خلیفه ملعون تعریف کرد...یه جمله ای گفت:یکی از شکنجه هاشون این بود:چشامو میبستن،5-6نفر،نمیدونستم از کدوم سمت الان ضربه میزنند،نمیتونستم دستامو سپر کنم...حالا رقیه دستاش بسته هست...نمیتونه از خودش دفاع کنه...نمیدونه چطور میخوان بزنند...اما یه چیزی بابا بهت بگم:

رقیه ی تو کتک خورد و التماس نکرد

به استقامت طفل یتیم خویش ببال...

دانلود بخش اول

روضه شهادت حضرت رقیه (س) - یا در فراق کرب و بلا میکشی مرا  - دکتر میثم مطیعی

دانلود بخش دوم

روضه شهادت حضرت رقیه (س) - یا در فراق کرب و بلا میکشی مرا  - دکتر میثم مطیعی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4289 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 

گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم 

یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم 

عظمت، فتح، ظفر سایه ای از قد کمانم 

ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 

چادر عصمت زهراست همانا به سر من 

زده از پنجه ی دل دخت علی شانه به مویم 

جای گلبوسه ی زهرا و حسین است به رویم 

مهر را مُهر نماز آمده خاک سر کویم 

گه در آغوش پدر، گاه سر دوش عمویم 

پای تا سر همه آیینه ی زهراست وجودم 

شاهدم این قد خم گشته و این روی کبودم 

اشک من خون شده و در رگ دین گشته روانه 

گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه 

همه جا گشته عزا خانه ی من خانه به خانه 

شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه 

خارها بود که می رفت فرو بر جگر من 

پدرم از سر نی دید چه آمد به سر من 

دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 

دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته 

رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته 

گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته 

پدر آمد دل شب گوشه ی ویرانه به خوابم 

ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم 

گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله 

مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله 

هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم 

آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم 

تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم 

خدایا امشب یه کار کن ما از گریه کردن برا رقیه خسته نشیم، خدا رخمت کنه شهید داوود و شب سوم محرم توی دوکوهه پای برهنه نمیه شب میدویید میزد تو سر صورتش، میگفتن: چته؟ میگفت: یه خورده میخوام امشب بفهمم رقیه چی می کشیده....

از اون روزی که رفتی

آروم از قلب ما رفت

بگو بابای خوبم

عمو جونم کجا رفت

عمو رفت برامون یه کم آب بیاره

چرا پس نیومد دلا بی قراره

خوش اومدی بابا جون

به کنج این خرابه

نپرس از زخم گوشم

سوالت بی جوابه

ببین داره قلبم

نشون از یتیمی

امون از یتیمی

دلم خون از یتیمی، بابا

صورتم شده نیلی، بابا

چه دردی داری سیلی، بابا

کردن از ما چه تجلیلی، بابا

گشتم پیرزنی سه ساله دیگه

موندن من محاله

عمرم کوتاه چون گل لاله

بابا بزار سر روی پایم

بابا بکن امشب دعایم

بابا بخر محجر برایم

یاد داری مدینه موقعه ی خواب

دست تو بود بالشت سرم

به یاد اون روزایی که رو پات سر میذاشتم

تو بودی تو قلبم یه ذره غم نداشتم

تو نیستی، منو باز تو آغوش بگیری

رو موهام نشسته دیگه گرد پیری

چقدر سخته اسیری، بابا

جونم به لب رسیده، بابا

رنگ از رخم پریده، بابا

موهام یکی کشیده، بابا

دیگه موهام سپیده، بابا

کمر من خمیده، بابا

نگی دخترت چی دیده، بابا

بابا، بزار سر روی پایم

بابا، بکن امشب دعایم

بابا، بخر معجر برایم

دیدن نیزه ای که سر ابی عبدالله بالاشه ایستاده، هر کاری کردن نیزه حرکت نکرد، حضرت زین العابدین فرمود: برید پیش عمه ام حتماً یکی از بچه ها جا مونده، تو برش نگردونید نیزه حرکت نمیکنه، نمی دونید بابا چقدر نگران بچه سه سالشه، تا به زینب گفتن، گفت: آی رقیه ام، هر چی خواست خودش برگرده بچه برگردونه اجازه نداد زجر ملعون، با یه نفر دیگه خودش برگشت بچه رو بیاره، تصور کن بچه ی سه ساله، وسط بیابون، وحشت زده داره دور بر خودش نگاه میکنه، توی این تاریکی شب یه وقت دید دوتا سیاهی داره نزدیک میشه، دویید جلو گفت: عمه اومدی، نذاشت حرف بچه تموم بشه چنان به سیلی به صورت بچه زد فقط میگفت: بابا

دانلود روضه شهادت حضرت رقیه (س)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 5477 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

ماجرایی است ماجرای سرت

به لبم بود روضه های سرت

همه جا پشت نیزه سر تو

 دختر رفت پا به پای سرت

حسرت دخترت فقط این است

سر من بود کاش جای سرت

نیزه دار تو با همه لج کرد

 دردسر شد پدر برای سرت

کعب نی، سنگ، بی هوا سیلی

 هر چه آمد سرم فدای سرت

چقدر مشکل است تشخیصت

 نامرتب شده نمای سرت

رفتی از ما جدا شدی ای وای

سهم سر نیزه ها شدی ای وای

جای سالم نمانده در تن من

 آه زجرآور است ماندن من

پاره شد تا لباس من خندید

 چقدر بی حیاست دشمن من

چقدر وحشیانه می انداخت

 غل و زنجیر را به گردن من

بازوی من شکست و بی حس شد

 مثل عمه شده شکستن من

دل بی درد را به درد آورد

 به روی خاک ها نشستن من

پدرم با سر آمده یعنی

 شده نزدیک وقت رفتن من

شانه ام تیر می کشد بابا

 پاره زنجیر می کشد بابا

از روی ناقه دخترت افتاد

روایت امام سجاد داخل خیمه نیم سوخته با خانم زینب نشستن، دید دارن شترهای برهنه میارن بدون جهاز، یه شتری که جلو میره سر تکون میده به پشت سریاش نگاه میکنه، امام سجاد فرمود: عمه جان، میدونی اینا دارن چی میگن؟ عرضه داشت: تو حجت خدایی، تو میدونی، شتر بزرگترشون داره به بقیه میگه: آی حواستنون جمع باشه میخوان دخترای پیغمبر بر ما بنشانند، یه وقت کسی از پشت شما رو زمین نیفته، روایت عجله داشتن بعضی وقتا سه منزل یکی می ایستاند، یعنی یک شبانه روز روی یک شتر بی جهاز، دختری که توی محمل گرم و نرم نشسته، روی هر ناقه برهنه ای یکی و نشوندن، میگه: فاطمه بنت الحسین نقل فرمود: خواهر سه سالم میانه راه گفت: خواهر جان اینقده تو این مسیر این شتر تکان داد دیگه جون ندارم خودم نگه دارم، بچه ی یا خوابش برد یا انداختنش پایین....

از روی ناقه دخترت افتاد

 مثل افتادن پرت افتاد

سرت از روی نیزه های بلند

 تا که افتاد خواهرت افتاد

سر اصغر کنار ناقه ی من

 از روی نیزه با سرت افتاد

رد یک تازیانه وحشی

به سر و روی دخترت افتاد

بی هوا تا که ضجر من را زد

دخترت یاد مادرت افتاد

گفتم ای شمر بشکند دستت

چشم من تا به حنجرت افتاد

شب آخر رسیده می دانم

عمر من سر رسیده می دانم

سرو بغل کرد، بعضی ها گفتن فقط چند بار گفت: بابا جون بابا جون.....

سخن آغاز کنم از دهنم یا گوشم

که در اینجا دهنم زخم شد، آنجا گوشم

پنج انگشت که مردانه و نامحرم بود

پلی از درد زده چشم مرا تا گوشم

نبض دارد همه صورتم از کثرت درد

شده از شدت خون قلب من اما گوشم

می پرم یکسره از خواب نگو مثل رباب

بعد اصغر شده حساس به لالا گوشم

پای تا سر همه شوق تو چشمم اما

به نسیم سر زلف تو سراپا گوشم

پس به دنبال تو از شانه به پایین پایم

 بعد از آن ضربه هم از چانه به بالا گوشم

شده حساس تر از پیش به گرما چشمم

شده حساس تر از قبل به سرما گوشم

وای بابا دهنم، دستم، چشمم، مویم

وای بابا بابا بابا بابا گوشم

ارث پهلوی شکسته که رسیده است به تو

من هم انگار که رفته است به زهرا گوشم

دانلود روضه شهادت حضرت رقیه (س)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1483 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

خبر دارم که مهمان منی امشب پدر جان

ببین ویرانه را با زخم تن کردم چراغان

تو بنشین روبرویم، مپرس از رنگ و رویم

به روی من نیاور، اگر آشفته مویم

تو حق داری آه، که نشناسی‌ام، منم من دختر تو

تو هم حق بده، که نشناسمت، چه آمد بر سر تو

وقتی سرو آوردن تو ویرونه، سرو تو دامن گرفت، این بچه تعجب کرده، بابا لبت، بابا سرت، بابا دندانت، بابا پیشانیت، بابا رگ های گردنت....

سه غم آمد به جانم هر سه یکبار ای پدر جان

غریبی و اسیری و غم یار ای پدر جان

غریبی و اسیری چاره داره، چاره داره

غم یار و غم یار، غم یار ای پدر جان

مپرس از روی نیلی، مپرس از جای سیلی

مپرس از گوشواره، نه از این گوش پاره

نظر کن فقط، به این سرخیِ، گُلِ پیراهن من

بیا ای پدر، کنون سر بنه، به روی دامن من

حسین جان حسین....

وقتی این بچه سر بابا رو دید با بابا حرف زد، عمه سادات هم کنار اون سر بریده داره حرف میزنه

تمام لاله ها رفتن تنها مانده ام من

 خدا داند نمازم را نشسته خوانده ام من

ز دل خیزد شراره ندارم راه چاره

که در هفت آسمانم نمانده یک ستاره

دانلود روضه شهادت حضرت رقیه (س)

تعداد صفحات : 13

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 80
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 405
  • آی پی دیروز : 636
  • بازدید امروز : 3,294
  • باردید دیروز : 3,835
  • گوگل امروز : 24
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 11,662
  • بازدید ماه : 11,662
  • بازدید سال : 1,326,695
  • بازدید کلی : 19,832,523